در این مقاله به شما یاد می دهم که علت اصلی بیکاری دانشجویان بسیاری از رشته های مختلف را بدانید. اگر می خواهید در تله این وضعیت گیر نکنید و شما هم به جمع دانشجویان بیکار اضافه نشوید باید حاضر باشی به مطالب این مقاله عمل کنی . آیا چند درصد دانشجویان حاضر هستند به این مقاله عمل کنند؟ اگر می خواهید به فردی متفاوت تبدیل بشی و تغییر کنی باید کارهایی را انجام بدی که قبلا انجام ندادی تا نتیجه ای متفاوت تر از قبل بگیری و اگر همان روند قبلی را ادامه بدی نباید انتظار نتایج متفاوتی باشی!! این قضیه خیلی واضحه ولی افراد به آن عمل نمی کنند و در نتیجه بهترین کار گلایه کردن از اطرافیان و شرایط است. این مسیر عصبی به ما از بچگی یاد داده شده است که در هر شرایطی از وضعیت کنونی ناله و شکوه کنیم. فقط می خوام بدونم آیا با ناله کردن و شکایت کردن مشکلی حل می شود؟ اگر حل میشه همه بشینیم و صبح تا شب از وضعیت کنونی ناله کنیم چون این راحت ترین کار ممکن است و نیاز به هیچ تلاشی هم نیست. در ابتدا باید با تفاوت محیط بازار کار با محیط دانشگاه آگاه شویم.
تفاوت محیط دانشگاه با محیط باز کار
آیا محیط دانشگاه می تونه برای ما شغل پیدا کنه؟
در محیط دانشگاه از ترم اول که وارد می شویم با یک غرور و مانند بقیه افراد با یک تیم رسمی که تازه دانشگاه قبول شدیم و کار مهمی را انجام دادیم وارد محیط دانشگاه می شویم که تا اینجا هم مشکلی ندارد چون به هرحال وقت گذاشتیم و درس خواندیم و تست زدیم تا توانستیم در یک رقابت به نام کنکور پیروز شویم و این موضوع هیج مشکلی ندارد ولی آیا آن درس ها و تست ها به درد بازار کار می خورد خب تا اینجا که جواب منفی است. پس از این که ترم های بعدی را در دانشگاه می گذرانیم دائم به فردی با غرور بیشتر تبدیل می شویم که دارد واحدهای دانشگاهی را یکی پس از دیگری در مقایسه با دیگر دانشجویان پاس می کند . هر چقدر ترم بالایی تر می شویم احساس بهتری داریم چون احساس می کنیم به فرد باسوادتری تبدیل شده ایم. اگر دقت کنید در ترم های بالاتر دانشجویان هم بیشتر با استاد راجب یک موضوع بحث می کنند و اظهار نظرهای دانشجویان هم بیشتر می شود . ادعاهای دانشجویان ترم بالایی به مراتب بیشتر می شود که در بسیاری از کلاس ها هم میبینیم که دیگر دانشجویان حتی صحبت و درس استاد را هم در بسیاری از مواقع قبول ندارند. خب چی شد؟ الان محیط دانشگاه یک فردی را پرورش داد که دارای غرور بالایی است و تا الان هم کسی نگفته بهش بالای چشمت ابروست . این دانشجو با غرور احساس می کند در رشته وعلم خود، حرف برای گفتن دارد. ولی این فقط احساس اوست. آیا دانشجو در دانشگاه به فردی متخصص برای بازار کار تبدیل شده است؟ قطعا نتایج و آمارها نشان می دهد که محیط دانشگاه نتوانسته فرد را برای بازار کار واقعی آماده کند.
پیدا کردن شغل مناسب در محیط دانشگاه
از سوی دیگر فردی را پرورش داده که با غرور و متکبر است. این علت اصلی بی کاری دانشجویان است. حالا برایتان سؤال می شود که چرا این موارد منجر به بی کاری دانشجویان در محیط کار می شود. در ادامه به وضعیت محیط باز کار می پردازم. فردی که وارد بازار کار می شود می داند که وقتی در اول کار وارد این محیط می شوی ، اجازه حرف زدن زیادی و بحث کردن با فرد بازاری با تجربه را نداری. چرا؟ چون اگر با این فرد با تجربه بازار بحث کنی، به راحتی کوچیکت میکنه و البته هم حق دارد. چون آن فرد سال ها در بازار زحمت کشیده، تلاش کرده، زمین خورده و از همه مهم تر شاگردی کرده تا الان یاد گرفته و در بازار به فردی موفق تبدیل شده است. در بازار کسی که کاری را بلده اونا انجام میده و اگر نه هیچکی آدم حسابت نمیکنه. در محیط کار انجام دادن کار مهمه.قبلا چیکار کردی؟ نتیجه کارت چی بوده؟ در حقیقت بازاریا یعنی چقدر دمبه داری؟ چقدر پول داری ؟ این ها همه نتایج کار در بازار واقعی است که نشان می دهد فرد چقدر زحمت کشیده تا به آن جا رسیده است. در بازار کار اول کار باید جارو بزنی و تا وقتی به نتیجه ای نرسیدی کسی هم آدم حسابت نمیکنه زیاد. خوبی بازار چیه؟ این که تو یاد می گیری اگر چیزی بلد نیستی اظهار نظر الکی نکنیو همچنین ادعا هم نمی کنی. چون اگر ادعا کنی بدجو غرورت را می شکنند. در بازار کار اول باید شاگردی کنی و این باعث میشه که غرور پیدا نکنی. بازار دقیقا مثل سربازی می مونه. در سربازی شما اجازه اظهار نظر الکی نداری. همه سربازها در یک سطح هستند و با هر سطح تحصیلات باید کارهای سطح پایین مثل تمیزی دستشویی را انجام بگیری و همش بگی چشم. اول که می خوای بری سربازی موهای سرت را باید از ته بزنی. اینجوری زشت میشی و غرورت میریزه. تا وقتی غرورت نریزه تو بزرگ نمیشی. تو یاد می گیری در سربازی که با بزرگ تر از خودت بحث نکنی و فقط بگی بله قربان.
سربازی چه فوایدی دارد؟
اما الان در محیط دانشگاه به شما این ها آموخته نمی شود و فقط فردی پرادعا میشوی که راجب هر قضیه ای اظهار نظر می کنی. راجب سیاست نظر میدی، تو مگه سیاست مداری؟ راجب اقتصاد نظر میدی، تو مگه اقتصاد دان هستی؟ راجب پزشکی و تخصص مهندسی نظر میدی و غیره. ما یاد نگرفتیم که در مورد موضوعی که تخصص نداریم و نتیجه ای در آن پیدا نکردیم، اظهار نظر نکنیم. همه این ها باعث شده است که دانشجویان پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه بی کار و بی تخصص باشد. چون یاد نگرفته که شاگردی بکنه و زحمت بکشه و آرام آرام در محیط بزرگ بشه . فقط یاد گرفته همه جا اظهار نظر کند در حالیکه اصلا تخصص نداره. تا زمانی که دانشجو متوجه نشود که باید برای خود زحمت بکشد و تلاش کند و مهارت یاد بگیرد برای محیط کار، شغلی برای آن وجود ندارد. پس همیشه یاد بگیر، تلاش کن، کلاس برو، شاگردی کن و الکی اظهار نظر نکن تا بتوانی پس از فارغ التحصیلی بیکار نباشی. علت اصلی بی کاری دانشجویان در کشور، عدم علم تخصصی و نداشتن مهارت های لازم برای بازار کار و حل یک مشکل از جامعه و همچنین نداشتن علم های محیط کار به علت عدم شاگردی در محیط کار و مغرور بودن این افراد پس از خروج از دانشگاه می باشد.
اساتید ما هم متأسفانه در این سیستم بزرگ شده اند و رشد کردند و نمی توانند الگوی مناسبی برای دانشجویان باشندو بسیاری از اساتید هم در شیوه تدریس خود و رفتار خود با دانشجو با شیوه های نادرستی و با غرور و تکبر بسیاری برخورد می کنند . در حالیکه دانستن علم باید موجب فروتنی بیشتر گردد چون هر آنچه شما می آموزید تازه متوجه می شوید که هیچ چیزی نمی دانید و عرصه آنقدر گسترده است که فراگیری بیشتر آن موجب فروتنی و خشوع در افراد می گردد نه تکبر و غرور. امیدوارم با دانستن بیشتر و یادگیری بیشتر بتوانیم با گسترش مناسب آن بیش از پیش به توسعه علم با افراد دیگر بپردازیم و در نتیجه با شاگردی های بیشتر شاهد کاهش بی کاری دانشجویان در کشور باشیم.
مقالات مشابه با این مقاله:
راه کارهای موفقیت در رشته مهندسی عمران و بازار کار رشته عمران
نوشته شده توسط مهندس مهرداد حمصیان
